جدول جو
جدول جو

معنی بی شوهری - جستجوی لغت در جدول جو

بی شوهری
(شَ / شُو هََ)
حالت و چگونگی بی شوهر. بی شویی. بی همسری. بی زوج بودن زوجه
لغت نامه دهخدا
بی شوهری
حالت و کیفیت بی شوهر
تصویری از بی شوهری
تصویر بی شوهری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی شوهر
تصویر بی شوهر
ویژگی زنی که شوهر ندارد
فرهنگ فارسی عمید
(گَ / گُو هََ)
بی اصلی. نانجیبی. بی پدر مادری. بی اصل و حسب بودن:
یکی را ز کم گوهری دل بدرد
یکی را ز بی گوهری آه سرد.
نظامی.
لغت نامه دهخدا
(شَ)
حالت و کیفیت بی شهر. غربت. (یادداشت مؤلف) :
کنون خود دلش لختی مستمند است
ز تنهایی و بی شهری نژند است.
(ویس و رامین) ، بی صبری. (ناظم الاطباء). بی تابی. بی قراری:
چو از بی طاقتی شوریده دل شد
از آن گستاخ روییها خجل شد.
نظامی.
دل گرچه ز عذر پاک میکرد
بی طاقتیش هلاک میکرد.
نظامی.
ز آنگه که بر آن صورت خوبم نظر افتاد
از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد.
سعدی.
از بی طاقتی شکایت پیش پیر طریقت برد. (گلستان). پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو هََ)
مرکّب از: بی + شوهر، بی شوی. بیوه. ایم. ایمه. بی جفت. عزوبه. (منتهی الارب)، بی همسر. زن که شوهر ندارد. زوجه که او را زوج نبود. رجوع به شوهر شود
لغت نامه دهخدا
(شُ)
نادانی. بی عقلی. بی ادراکی، آنکه فاقد صفات نیک است. (فرهنگ فارسی معین) :
یکی است با صفت و بی صفت بگوییمش
نه چیز و چیز بگویش که مان چنین فرمود.
ناصرخسرو.
، در اصطلاح تصوف (نقشبندیان) ، از خود بیخود شده و از خود رسته در حال سماع و جذبه و مانند آن است. (از رشحات کاشفی، نسخۀ خطی) : مدت 22 سال است که ما متابعت طریقۀ حضرت خواجه محمدعلی حکیم ترمذی می نماییم و ایشان بی صفت بوده اند و اگر کسی شناسدمی نیز این زمان بی صفتم. (انیس الطالبین ص 24)
لغت نامه دهخدا
(شُ هََ / هَِ)
بی تردیدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی گوهری
تصویر بی گوهری
نا نجیبی، بی اصل و نسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شوهر
تصویر بی شوهر
زنی که شوهر ندارد زنی که بی شوهر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گوهری
تصویر بد گوهری
بد گوهر بودن مقابل نیک گوهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی جوهر
تصویر بی جوهر
ناهنرمند و نادان و بیعقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شویی
تصویر بی شویی
حالت و کیفیت بی شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
القسوة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
Unkindness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
méchanceté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
недоброжелательность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
कठोरता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
بے مہری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
নিষ্ঠুরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
ukosefu wa huruma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
nezaketsizlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
불친절
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
不親切
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
אַכְזָרִיּוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
ความไม่เมตตา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
ketidaksopanan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
Unfreundlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
onvriendelijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
crueldad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
scortesia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
crueldade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
不仁慈
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
недоброта
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی مهری
تصویر بی مهری
nieżyczliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی